تبسم نوروز
فریدون مشیری
تبسم، بوسه به رخسار غنچه داد، سحر
شکفت غنچه و گل شد!
لطیف و تازه و تر
فرشتگان به سر گل، ز دانه شبنم
ستاره پاچیدند
جوانهها، به خوشآمد، به شادباش، چو شمع
به میزبانی پروانهها درخشیدند.
ز سازِ باد و نوای پرندگان، سرمست
درخت ها به چمن ـ شادمانه ـ رقصیدند!
و جشن زادن گل را «بهار» نامیدند.
لطیف و تازه و تر
فرشتگان به سر گل، ز دانه شبنم
ستاره پاچیدند
جوانهها، به خوشآمد، به شادباش، چو شمع
به میزبانی پروانهها درخشیدند.
ز سازِ باد و نوای پرندگان، سرمست
درخت ها به چمن ـ شادمانه ـ رقصیدند!
و جشن زادن گل را «بهار» نامیدند.
![]() |
My home province, Mount Shahou (3390 m) - کوه شاهو، استان کرمانشاه Photographer: Hamid Reza Malmir عکاس: حمید رضا مالمیر |
چه مایه شور و سرور است در تولد گل،
که شهر، جشن گرفتهست، غرق در آذین،
که چهرهها همه شاد است و جامهها رنگین،
که بام و در همه در نور است و خانهها روشن،
که بوسهها همه گرم است و خندهها شیرین،
که سینهها همه پر مهر و آرمانها پاک،
خوش است چهره ایران زمین درین آیین.
چه با شکوه، نخستین تبسم نوروز
چه دلنواز، نخستین نگاه فروردین
تو نیز،
دست برافشان،
بگو، بخند،
ببین!
که شهر، جشن گرفتهست، غرق در آذین،
که چهرهها همه شاد است و جامهها رنگین،
که بام و در همه در نور است و خانهها روشن،
که بوسهها همه گرم است و خندهها شیرین،
که سینهها همه پر مهر و آرمانها پاک،
خوش است چهره ایران زمین درین آیین.
چه با شکوه، نخستین تبسم نوروز
چه دلنواز، نخستین نگاه فروردین
تو نیز،
دست برافشان،
بگو، بخند،
ببین!