Monday, September 12, 2011

Shajarian: "Without a comrade" Ballad - La Ballade: "Sans Confident" (1369) تصنیف بی همزبان - شجریان


تصنیف بی همزبان
خواننده: محمدرضا شجریان، شعر از: جواد آذر (کناره چی)

هر دمی چون نی، از دل نالان، شکوه‌ها دارم
روی دل هر شب، تا سحرگاهان با خدا دارم

هر نفس آهی ست، از دل خونین
لحظه های عمر بی‌سامان، میرود سنگین
اشک خون‌ آلوده‌ام، دامان می‌کند رنگین
Or play it from: HERE on 4shared

به سکوت سرد زمان
به خزان زرد زمان
نه زمان را درد کسی
نه کسی را درد زمان
بهار مردمی‌ها دی شد
زمان مهربانی طی شد
آه از این دم‌ سردی‌ها، خدایا

نه امیدی در دل من
که گشاید مشکل من
نه فروغ روی مهی
که فروزد محفل من
نه همزبان درد‌آگاهی
که ناله‌ای خرد با آهی
داد از این بی دردی‌ها، خدایا

نه صفایی ز دم‌سازی به جام می
که گرد غم ز دل شوید
که بگویم راز پنهان
که چه دردی دارم بر جان
وای از این بی همرازی، خدایا

وه که به حسرت عمر گرامی سر شد
همچو شراره از دل آذر بر شد و خاکستر شد
یک نفس زد و هدر شد
روزگار من به سر شد

چنگی عشقم راه جنون زد
مردم چشمم جامه به خون زد، یارا

دل نهم ز بی شکیبی
با فسون خود فریبی
چه فسون نافرجامی
به امید بی انجامی
وای از این افسون سازی، خدایا

خرید آلبوم از سایت شجریان: http://www.delawaz.com/fa/albums.html?task=view_album&id=15